سر این روز دفاع با دانشگاه و استاد راهنما کلی مسئله داشتیم ، بالاخره قرار شد که دوشنبه 22 مهر بعد از ظهر دفاع داشته باشیم ....... داشتم به روز دفاع فکر می کردم که یاد «روز دفاع» افتادم !!! ...... روزی که بر خلاف 22 مهر بدون آمادگی و تنها بر اساس اعمال انجام شده باید دفاع کنیم ..... اسلاید به اسلاید زندگی مون ورق می خوره و شاهد ریز ودرشت اعمالمون هستیم ...... داور ، پرونده ی پایان نامه را خوانده و دلمان به استاد راهنما مون خوشه که پیش داور ارج و قربی داره و قرار به شفاعتمون رو ازش گرفته ....... یاد این بودم که 22 اگه قرص و محکم صحبت کنیم و مسلط باشیم بر پایان نامه مون ، قدرت دفاعمون و بالا می بریم ولی « روز دفاع » صحنه ی هر اسلاید موید کارهامونه و هیچ دلیلی برای رد یا پذیرشش نیست فقط باید نشست و نگاه کرد و احتمالا شرمنده شد ...... کاش اسلاید های زندگی مون رو آنچنان تنظیم کنیم که بی نیاز به شفاعتی ، آبروی استاد راهنما و مشاورمون رو پیش داوران نبریم ....... 17/7/87
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
نمی دونم چرا ! اما احساس می کنم شاید همون هدیه ی بزرگ و قشنگ خدا ، همون عشق و محبت رو که باید بی دریغ نثار بندگانش کنیم؛ اسلایدهای زندگی مون رو تنظیم کنه ... شاید همین که یادمون نره باید خوب باشیم و واقعا خوب باشیم ؛ اسلایدهای زندگی مون رو تنظیم کنه ... شاید همینا این کار رو بکنن و ما رو لایق شفاعت استاد راهنمامون پیش داورمون کنن ... نمی دونم ..........
اما چرا می گن خدا ترس داره و باید از خدا ترسید ؟! نه ... مگه معشوق ترس داره ؟! مگه باید از معشوق ترسید ؟! نه ... باید عاشق عشقش رو به معشوقش ثابت کنه . خدا عشقش رو به معشوقش ثابت کرد . خیلی قشنگ هم ثابت کرد . حالا این ما آدما هستیم که باید عشقمون رو به معشوقمون ثابت کنیم ... باید از این که نتونیم این کار رو بکنیم و خدا رو از خودمون دلگیر کنیم بترسیم و شرمنده باشیم . باید از این که آبرومون بره بترسیم و خجالت بکشیم .........
آرزو می کنم و امیدوارم که 22 مهر و روز دفاع موفق باشید و ... امیدوارم « روز دفاع » با ورق خوردن اسلایدهای پایان نامه مون شرمنده ی داور و استاد راهنمامون نشیم ........
ارسال یک نظر