هل من ناصر ....




امام عشق

سفارش شهدایمان را از یاد برده ایم .....
وصیت نامه هایشان را که با رنگ خون نوشته اند ببینید ....
« امام را فراموش نکنید » ... « امام را تنها نگذارید »
مگر امام چه می گفت ؟
قرآن عقد اخوت بین همه شما، آن کسانی که در آخر نقطه عالم هست و مسلم است و مؤمن است با آن کسی که در اول نقطه عالم هست و بین مشرق و مغرب با آنها جدائی هست، اینها جدائی از هم ندارند و همه باهم برادرند و باید به حکم اسلامی همه با هم برادری کنند... و مؤمنین در هر جا که هستد برادر باشند و به برادری رفتار کنند...»

بیایید فکری بکنیم ... تا به کی به صورت هم چنگ بکشیم ؟ ... همه با هم یک جا جمع بشویم ... سبز و سفید و سیاه وزرد و قرمز ....
مگر راه گفتگو را از« ما »گرفته اند ؟ ... خدا با ماست ... فکر جمعی را بکار گیریم ... تدبیری اندیشه کنیم ... کشور را از این نابسامانی نجات دهیم ....
به چه می نازیم ؟ ... به فرهنگ و تمدن دو هزار ساله مان ؟ .... به اسوه های عملی انسان بودنمان . به محمد ، به علی به فاطمه ؟ .... به که نگاه می کنیم و این چنین بهم می پریم ... دلمان را خوش کرده ایم که از حق دفاع می کنیم ؟ ... از حق یا از خود ؟ ... این« من »انسانی ؟ ...
هر کسی تکه هایی از صحبت های بزرگانی چون علی را به جمله های خویش وصل می کند تا بگوید حقانیتش را ...
علی اینچنین می کرد ؟ ...
آیا به غیر از این راه که در پیش گرفته ایم راهی نیست ؟ ...
آیا باید منتظر بود تا دیگران به ما بگویند چه بکنیم ، کی گرد هم آییم ؟ ....
بیاییم در روز تولد ثامن الحجج (ع) تصمیم بگیریم کاری جدید بنا نهیم .... نمیدانم چه کاری ؟ ... نمیدانم به چه وسیله ؟ فقط میدانم ما که ازهمین مردمیم و طاقت هم را نداریم ، چگونه می توانیم مردم افریقا و انگولا و زامبیا و ... را به سمت خویش بکشانیم ؟ ....
مسلمانی به کردار است .... مگر در همین وبلاگهایتان نمی نویسید که در خارج مردم نامسلمان ، مسلمانی می کنند ؟
چرا ما که مسلمانیم نتوانیم ؟ ...
بیاییم فکر کنیم ... نه از رئیس جمهور انتظاری هست و نه از سایر سران ....
بیاییم حرکتی مردمی ایجاد کنیم .... پیرو خط امامی ... همه فقط یک شعار بدهیم ...

و بدانیم شکست در نهضتی که برای خدا باشد نیست ....


۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

با ايده ي شما موافقم .

خانم معلم گفت...

@به ناشناس
نظر بدهید فقط موافق نباشید...چه باید کرد؟برای یک همدلی عمومی - برای گذشت از همه ی انچه پیش امده - برای انچه در پیش روست چه باید کرد ؟

ناشناس گفت...

همه ي آدم ها يك جور نيستند كه همه فقط يك شعار بدهند. تجربه ي قرن ها هم نشان داده نتيجه ي تلاش براي يك شكل كردن مردم همواره شكست بوده است و فاجه ي انساني.
بهتر است به فكر راهي باشيم كه همه در آن به تساوي فرصت سخن گفتن داشته باشند؛ دست همه ي گروه هاي اجتماعي به رسانه اي آزاد برسد.
ايران از آن همه ي ما است.

ناشناس گفت...

(ادامه ي نظر قبلي) هركس جنبه اي از حقيقت را مي بيند. آزادي سخن گفتن اگر باشد و سر كسي به خاطر انديشه اش به باد نرود، برآيند نظرات مختلف ما را به حقيقت نزديك تر مي كند.
به اميد روزي كه چنين شود.

مساله این است گفت...

چقدر دلسوزانه و مشفقانه و مادرانه!
و جز این هم از یک معلم انتظار نمی رفت.
دست مریزاد.
ما که سنی نداریم. ولی وقتی تاریخ انقلاب را مرور می کنیم، به گردنه هایی به مراتب خطرناک تر و هولناک تر برمی خوریم. همه آنها را پشت سر گذاشتیم. به برکت خون همین شهدا. به مدد خداوند این مقطع را هم می گذریم. زیاد دچار تشتت نشوید. اگر وضع را نسبت به آینده نگاه کنید، افق های روشن زیادی می بینید.و به تعبیر رهبری "از بهشت ها غفلت نکنید."

ارادتمندیم.

ناشناس گفت...

پرده اول
" اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود جوانهای ما را که در دانشگاه میخواهند حرف بزنند خفه نمیکردند. دانشگاهی که بر آن حکومت کنند دانشگاه نمیشود. محیط علم باید آزاد باشد "
( نجف ۶ مهر ۱۳۵۶ )

" دانشگاه که مرکز علم و سازنده آینده ملت است تعطیل است . نمیگذارند کارش را بکند. میریزند توی آن، زن و مردش را میزنند، زخمی می کنند یا میگیرند و میبرند در حبس ها. دانشجو را کتک میزنند و میکشند. "
( در دیدار با گروهی از ایرانیان مقیم اروپا – نوفل لوشاتو ، ۲۰ مهر ۱۳۵۷ )

" اساتید دانشگاه نمی توانند آنطور که میخواهند به کار خودشان ادامه بدهند. دانشجویان دانشگاه ها هم نمی توانند به کار خودشان آنطور که می خواهند ادامه بدهند. دولت برای تحمیل قدرت خودش تشبث می کند به یک عده چماق بدست. هرگونه آزادی را از دانشجویان گرفته اند. "
( در دیدار با گروهی از ایرانیان مقیم اروپا – نوفل لوشاتو ، ۲ آبان ۱۳۵۷ )

" مدارس ما غالبا ً نیمه تعطیل هستند یا تعطیل. وقتی هم که اشتغال داشته باشند دستور این است که آزادی کلام و آزادی اظهار عقیده در آنها وجود نداشته باشد و رجال روشنفکر در آنها فعالیتی نکنند. "
( در مصاحبه با تلویزیون فرانسه – پاریس – ۶ آبان ۱۳۵۷ )


من قبل از هر چیز تشكر می كنم از آقایان اساتید و دانشجویان كه تشریف آوردند و ما با هم مواجه شدیم . مع الاسف در این دوران گذشته وضع را طوری كرده بودند كه بین ما و دانشگاه ، و همه دانشگاهها جدایی انداخته بودند و لهذا در این مدتهای طولانی،ما با این وجوه كریمه مواجه نشده بودیم . و حالا تقریبا اول امر است و من امیدوارم كه تا آخر،رابطه بین روحانیت و دانشگاه ، كه آن هم روحانیت است ، برقرار باشد .
مكان : تهران ، مدرسه علوی
موضوع : توطئه و تبلیغات اجانب
حضار : استادان دانشگاه ابوریحان و جمعی از پرسنل نیروی هوایی
(اظهارات امام خمینی در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۵۷)

فرهنگ ميتواند حل عقده ها را بكند. اگر فرهنگ، يك فرهنگي شد كه انسان بار آورد، متعهد بار آورد، معتقد به يك ماورا بار آورد، معتقد به اينكه اگر اين از ديگري باشد اين مسئوليت دارد، اگر اين دزدي باشد مسئوليت دارد، آنكه اعتقاد به اين معنا دارد و ايمان دارد به يك پرده ماوراي اين عالم، آن است كه ميتواند مملكت حفظ بكند؛ اينها كه به فرهنگ حمله كردند، به مدارس قديمه حمله كردند، به دانشگاهها حمله كردند ـ حمله باطني يا ظاهري ـ اينها ميخواهند نگذارند از دانشگاه آدم بيرون بيايد، از مدارس قديمه انسان پيدا بشود. و لهذا جلوي فرهنگ ما را محكم گرفتند كه پيش نرويم. براي اينكه اگر چنانچه از فرهنگ كساني كه بعد مقدرات مملكت دست آنهاست، از فرهنگ يك اشخاص متعهد و صحيح، بيرون بيايند، كلاه آنها پس معركه است.
«صحيفة امام خمینی- ج ۷/ ص ۴۳۲»

----------
پرده دوم

" ریشه تمام مصیبت هایی که تا کنون برای بشر پیش آمده از دانشگاه ها بوده است. از این تخصص های دانشگاهی بوده است. تمام فساد هایی که در ملت ها پیدا شده از حوزه های علمیه ای بوده است که از نظر شرعی متعهد نبوده اند. همه مصیبت هایی که در دنیا پیدا شده از متفکرین و متخصصین دانشگاه ها بوده است. کشور ما را هم همین دانشگاه ها به دامن ابرقدرت ها کشاندند. حالا شما می نشینید و می نویسید که چرا دانشگاه تعطیل است؟ اگر به اسلام علاقه دارید بدانید که خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای بالاتر است. "
( در دیدار با اعضای دفتر تحکیم وحدت حوزه دانشگاه –۲۷ آذر ۱۳۵۹ )

" ما هر چه میکشیم از این طبقه ای است که ادعا می کنند دانشگاه رفته ایم و روشنفکریم و حقوقدانیم ، هر چه ما میکشیم از اینهاست. "
( قم – ۱ مرداد ۱۳۵۸ )

" منافقین هی می گویند مغزها دارند فرار می کنند. به جهنم که فرار می کنند ، این دانشگاه رفته ها ، اینها که همه اش دم از علم و تمدن غرب میزنند بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمی خواهیم. اگر شما هم می دانید که در اینجا جایتان نیست فرار کنید. راهتان باز است. "
( جماران –۸آبان ۱۳۵۸ )

" ما دانشگاهی را که شعارش این باشد که میخواهیم ایران متمدن و آباد داشته باشیم و رو به تمدن بزرگ برویم نمیخواهیم. "
( در دیدار با نمایندگان مجلس – جماران – ۶ خرداد ۱۳۶۰ )

" امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاه ها شروع شده است. "
( در دیدار با وزیر و معاونان وزارت فرهنگ و آموزش عالی – ۲۷ فروردین۱۳۶۴ )

” در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاه ها بوده است. "
( از وصیت نامه امام خمینی )

Samaa گفت...

یا مغیث من لا مغیث له
سلام
جمله ای که روی عکس هک شده است..عالی است
هر کدام از این سوالات مثل یک کلید است برای دلی که دردهایش را انباشته کرده..در صندوقی گذاشته.. کلیدش را به دست خدا داده...رویش نوشته... فعلا بسته باشد ... حالا دلت می خواهد بروی پیش صندوق امانات الهی..کلید را قرض بگیری تا بتوانی بغضت را..شاید فرو ببری...شاید بترکد...شاید...
این روز ها آغوش خدا باز است.می بینی ؟
این روز ها خود خدا برای گرم گفت و گو شدن پیش می آید ...
این روز ها جا نماز خیلی ها بوی یاس می دهد و نمازشان قامت کمان زهرا را نمایش می دهد...
آنچه که می شد...نه انچه که فرصت شد را گفتم.دلم می خواست این حرف ها را رو در رو می گفتم... گاهی دستانتان را می گرفتم در دستم و می گفتم..می دیدد چهره ام...که گاهی با اخم می گویم..گاهی با درد و گاهی با اشتیاق.. شما را هم می دیدم که آیا این همه دلایل نبودنتان است ؟!!!!!!!!؟
چه قدر خوب.. این پست علامت تعجب ندارد اصلا
با چه وضعی نوشتید ان را ؟
همش سوال است... سوالاتی که می خواستید به مخاطب بفهمایند برای این سوالات است که نمی توانم باشم غافل از آنکه مخاطب می گوید درستب رای جواب این سوالات است که باید بمانی...
حرفهایم را گفته ام
قصدم هم اطلاع خوانندگان دیگر نیست
شما باید می شنیدید که شنیدید
از رئیس "جمهور"! یا رئیس دولت ؟
واژگان این روز ها طنین وجدانی هر فردند بعضا ! تابلو "احتیاط کنید " را نصب کنیم... حساسیت واژه ها این روز ها بیداد می کند
خدا به من هم رحمی کند و هدایتم کند
آری نیست...نیست...نیست...نیست..نیست
یک تقدیمی برای پستی که شاید چندین روز تازه نشود..به دیوار های این وبلاگ بماند :
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر انکه مرغی ز قفس پریده باشد
پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
اگر از کسی رسیده است به ما بدی... بماند
به کسی مباد از ما که بدی رسیده باشد
مراقب خودتان باشید... دخترانه دخترانه گفتم به یک مادر !
یاحق

ناشناس گفت...

چرا فكر مي كنيد اگر نيمي از مردم به كسي راي دادند و نيمي ديگر به آن يكي لزوما وحدت ملي دچار تزلزل فاحشي شده است؟ در حاليكه حتي در انتخابات اخير با اين نسبت 24 به 13 ميليون اصلا حتي فرض قضيه هم صحيح نيست ضمن اينكه بسياري از ن 13 ميليون مانند خود شما عاشق اسلام و امام و انقلاب بودند و هستند.
من فكر مي كنم پايه هاي وحدت ملي در جريانات اخير آبديده تر شد . خط بزرگي از سر انقلاب گذشته است و اين خطر ملت ما را آبديده تر كرد ( و صد البته دشمن را هم اگاهتر و اينبار با توطئه اي پيچيده تر ) .
به ناشناس محترمي كه پرده هائي از كلام امام را نوشته اند نيز بايد فرازهائي از قران و يا هر كتاب ديگري را نشان داد كه اگر بريده شده و بدون شرايط زماني و مخاطب شناسي قرار گيرد بسيار متضاد ديده مي شود.
همه كساني كه امام و قران را مي شناسند م يدانند كه امام و اسلام نه با علم و نا با عالم مخالف است و نه آن را موجب گمراهي - اما امام علم توحيد را هم عامل گمراهي خطاب كرده بود و صد چندان از روشنفكران غربزده از دست روحانيون نااگاه و وابسته خون دل خورد و اخيرا هم رهبر معظم مي خورند.

كمي انصاف نشان مي دهد كه علم و عالم وقتي با تعهد ممزوج شد چه گوهر گرانبهائي است و در غير اينصورت تيغي در دست زنگي مست

خانم معلم گفت...

@ به آخرین ناشناس !
نه عزیز جان مسئله اخنلاف رای ها دیگر نیست ... مسئله تفرقه ایست که بین ملت افتاده ... همدلانه رفتار کنیم ... رنجشی بزرگ در بین مردم ایجاد شده که لازمه ی ان بخششی بزرگ است ... وگرنه انگشتان یک دست نیز که برابر نیستند ...
در مورد دوستی که نه از سر انصاف بدون شان نزول ، از جملات امام نیز برداشته اند خواستم بگویم ولی پست امام رضا را آخریت پست نگاشته ام و بیشتر می خواهم بدانم جوانانم به امام چگونه می نگرند و چگونه از او می گویند ...
انشا ا... قصد ایشان بیان حقیقت بوده و قصد دیگری در سر نداشته اند که اگر نیت خدایی شد همه چیزمان درست می شود ...

ناشناس گفت...

کاری به هدف و نیت ناشناسی که حرفهای امام خمینی را آورده ندارم اما برای خودم خیلی جالب بو.
به جای طفره رفتن و شان نزول قایل شدن برای سخنان امام خمینی درباره دانشگاهها ، خواهش می کنم شما شان نزول و تفسیرش را بفرمایید تا ما و آن ناشناس گمراه هم قانع شویم این حرفهایی است که زده شده اما چون تناقضاتش به مذاق شما خوش نمی آید دنبال شان نزول هستید. چرا از واقعیت فرار می کنید یکی هم به نام تنها گفته است بدور از انصاف
خوب شد نقل گفتار مطابق اصل هم بی انصافی شده است واقعا شما در این زمینه تنها هستید

ناشناس گفت...

نمي دانم منظورتان از بخشش بزرگ چيست؟ چه كساني بايد چه كساني را ببخشند؟ مگر اصول قابل بخشش است؟ آن مردمي كه به تعبير شما رنجشي بزرگ دارند كساني هستند كه از گراني و بيكاري و... در تمام طول اين سي سال از مسئولان نظام رنجش دارند و رنجشي به حق اما نه تازه است . به تعبير من آنها ( همه مردم) نبايد هم اين مسئولين را بخاطر اين همه كوتاهي ببخشند و اين يعني آنكه همه همدلانه تلاش كنيم تا شرايط بهتري بسازيم
اما اگر منظور شما از مردم آن دسته كساني هستند كه پافشاري امتي خداجو بر اصول را نمي تابند و به بيگانه اي كه آتش بيار معركه شده است و اين بار در ظاهر همه ظاهر الصلاحان پس از 20 سال سكوت در مقابل آن رنجش بزرگ ، همراه با باندهاي فساد و مافياي اقتصادي همصدا با بي بي سي و وي او ا بر كوس دست شستن از ولايت و قدس و ... مي كوبند، هست كه بخشش بزرگ يعني بي غيرتي بزرگ - يعني سكوت در مقابل يك انحراف بزرگ -
خواهر گرامي - امروز صحبت از طرح آشتي ملي است - همان ها كه هشدار با پيل نتوان گرفتن را سر مي دادند صحبت از بيل مي كنند كه آب بازرفته از جوي را دوباره به سرچشمه بياورند.
امت ما مردمي مظلوم و نجيب هستند اما احمق نيستند .كافي است كمي پاي صحبت تحليل گونه برخي از روستا نشينان عوام !!! در مقابل اين وبلاگ نويسان نخبه !!! بنشينيد - خواهيد ديد كه همه عاشقان بي رياي مكتب حسين چه بزرگوارانه دست توطئه را هم به اميد اصلاح قطع نكرده اند. و اين يعني اصلاح طلبي حقيقي

خانم معلم گفت...

@ ناشناس عزیزی که به دنبال حقیقتی

تمامی صحبت های امام در صحیفه ی نور موجود می باشد ... یکی از کلمات را به عنوان کلمه کلید مثلا « دانشگاه » بزنید تمامی صحبت های ایشان در این زمینه برایتا ن آورده می شود ...اگر مشتاق حقیقتید
جمله ی اخرتان نامفهوم است و لطفا یک آی دی رای خودتان انتخاب کنید تا از بی هویتی در ایید ...

خانم معلم گفت...

امان از این همه آشنای ناشناس !
اولا سلام

نظر من ایجاد آب زلالی است که حقیقت بدون هیچ واسطه در ان نمایان باشد ...
این همه بیداد ، این همه ظلم و جور ، فقط آب را گل آلوده تر نموده است ... چه کسانی در پی گرفتن ماهی از این آب گل آلودند ؟
مسئولین را هرجی نیست ...مردم باید فکری کنند.
شما میگویید چه کنیم ؟ که نه بی غیرتی ! باشد و نه کلاه گشادی بر سر مردم گذاشتن ...

خانم معلم گفت...

@ به تمامی دوستان
سعدی گوید :
چو نرمی کنی خصم گردد دلیر
وگر خشم گیری شوند از تو سیر
درشتی و نرمی بهم در به است
چو رگ‌زن که جراح و مرهم نه است
جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش


در پناه حق باشید و بر خلق پاشنده ی محبت و دوستی