مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند
قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند
لك لك ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند
لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها
قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند
عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند
مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند
حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن به دنيا مي آيند
تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است
اينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان!
تا شما چه نظری داشته باشید ؟!!!
۲ نظر:
حالا باز بالا سری های ما می فهمن که توسط لک لک خورده شدند یا مار ما ها رو که می خورن و چشم هامونو میبندن که حتی نبینیم که توسط چه حیوونایی خورده می شیم.پس وای به حال ما
توسط هر دو !!! اما توسط دشمن خورده شدن خیلی بهتر و آسونتر از توسط دوست خورده شدنه !!!
ارسال یک نظر