شب تاریک و بیم موج و گـــــردابی چنین حائل
کـجا دانند ، کجا دانند حال ما سبکباران سـاحلها
در ابتدا تشکر می کنم از آشنای ناشناسی که دل در گرو دین و حکومت دینی اش دارد و از لحن نامه پیداست که خیل عظیمی از مردمش را نه از سر آگاهی ، بلکه فریب خورده دشمن می بیند و انها را با سپاه شمر و عمرو عاص یکی کرده و جزء مارقینشان می خواند !!!
فهمیدیم که لابد در این دوران ، شورای نگهبان همان حکمیت زمان علی است ، همان که 4 نفر را انتخاب کردند و بعد با دست خود حکمیت را بر علی تحمیل کردند !!!
شب ولایت علی (ع) است ، چه شبی بهتر از این شب که از علی بگوییم . پس از علی با زبان علی ( شریعتی ) می گویم :
" زندگی علی « زندگی یک انسان » نیست ، اساسا « زندگی انسان » است . یک تاریخ است ، همه چیز در آن می یابی ، زیباترین چیزها و زشت ترین چیزها ، همه جور عشقها ، همه جور کینه ها ، همه جور عظمتها ، همه جور حقارتها ، همه جور خدمتها و همه جور خیانتها ، همه جور رنجهای ادمی ، همه جور رنگها و بازیها و حیله ها و آدمها و دوستیها و دشمنی ها ......"
" علی مظهر حق است و حقیقت ، در تاریخ بیش از سه جبهه جنگ ندارد . قاسطین : قدرتهای آشکار ضد مردم ، ناکثین : عناصر دوست اما خیانتکار و مارقین ، متعصبان قربانی جهل و بازیچه ی بی گناه جور ! "
و می دانیم که نه قاسطین و نه ناکثین نتوانستند علی را شکست بدهند و در جریان حکمیت این مارقین بودند که علی را در چند قدمی پیروزی شکست دادند .( و الان این من و 20 نفری چون منند که خونشان مباح است چرا که با رای خود قرار بود مانع از خلافت علی شوند ؟ !!! و چه تفاوت می کند این خون خون که باشد که بر زمین میریزد !).
بد نیست مقایسه ای داشته باشیم به حکومت علی و رهبری اش و انچه می خواهیم به عنوان حکومت عدل علی بعد از سی سال بسازیم .
می دانیم انقلاب که یک تغییر زیربنایی است ، با حضوری اکثریتی ، تحت رهبری فردی که نه از طریق انتصاب بلکه به علت داشتن عقیده ای خاص مورد قبول مردم است و همه به او اعتقاد قلبی دارند ، آغاز می گردد و پس از پیروزی انقلاب رهبر، بسته به جامعه مورد نظر، رهبریا زمامدار و یا هر دو می تواند باشد . رهبریت پس از انقلاب اسلامی ما با امام خمینی آغاز گشت( بی زمامداری) و طبق اصل پنجم قانون اساسی ، « در زمان غیبت ولی عصر (عج) در جمهوری اسلامی ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی ، آگاه به زمان ، شجاع ، مدیر و مدبر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند .»
همچنین می دانیم که امام به ولایت مطلقه فقیه معتقدند که یکی ازخصوصیات آن این است که " حکومت می تواند با توجه به عدم تقید به احکام فرعیه الهیه اولیه و ثانویه ، قرار دادهای شرعی را که خود با مردم بسته است در موقعی که آن قرار دادها مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو نماید و این از اختیارات حکومت است . اوامر ولی فقیه در حکم قانون است و در صورت تعارض ظاهری با قانون بر قانون مقدم است ." ( بر گرفته از صحیفه نور )
با توجه به این خصوصیت رهبر که باید شجاع باشند و (همانطورکه در نامه تان از امام نوشته اید ، که ایشان با همه صریح بودند ) بتواند با صراحت مطالب را بیان کنند ، جای تعجب است که ، ایشان معرفی شخصیتی را که مردم سالها پشت سرش در راهپیمایی های روز قدس و نماز های جمعه ، نماز می خواندند تا به اینجا به تعویق اندازند ؟ !! ( گرچه من خودم پشت سر ایشان نماز نمی خواندم ) .چرا در زمان خاتمی که ستادهای انتخاباتی ایشان کارناوال به راه می انداختند و برای زدن عکس شان به ماشینها کرور کرور پول خرج میکردند خبری از این حرفها نبود ؟
اگر مصلحت است که شخصی به عنوان رییس جمهور مملکت بر سر کار باشد و از نظر بازتاب جهانی صلاح بر این نبود که انتخاباتی بر پا نشود ، ولی ایشان راس کار باشند ، چرا از همان ولایت مطلقه شان استفاده نکردند و این مردم را با این بی عدالتی روبرو ساختند ؟ .... کاش اشکال بر سر یکی دو میلیون رای بود ، کاش با همین مقادیر مسئله را به پایان می رساندند و نمی خواستند وجهه سایر کاندیداها را پایین بیاورند ( که اگر صالح نبودند چرا انتخاب شدند !) و به نوعی پوزه شان را به خاک بمالند ، که باعث شود صدای این مردم در آید ، البته اگر آنان را از مردم بدانیم !!!
امام خمینی می فرمایند :
حکومت در نظر مجتهد واقعی ، فلسفه عملی تمامی فقه در تمام زوایای زندگی بشریت است . حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است . فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است .
از نظر امام دیکتاتوری در نظام مبتنی بر ولایت فقیه راه ندارد زیرا با وجود و شرط عدالت ، تا فقیه خواست دیکتاتوری بورزد خود به خود و بلافاصله ساقط می شود .
مقام معظم رهبری فرمودند : " دینداری مردم بر عهده ی روحانیت است ." خدا راشکر که فهمیدیم وظیفه روحانیت و پیروان آنها همیشه پس از وقوع واقعه آغاز می شود !!
ایا این مرام شماست که عهدی ببیندید و آن رابشکنید تا خدا بعدا چه خواهد ؟ اینگونه باید از انقلاب مراقبت کرد ؟ !!! .....اینگونه به ترویج انقلاب پرداخته اید ، اینگونه جوانان را هدایت کرده اید ، اینگونه موجبات آسایش مردم را فراهم نموده اید ، اینگونه از فقر و فحشا خبری نیست ، این همه نارضایتی را در اطرافتان ، بی هیچ توجیهی ، نمی بینید ؟ ...... لابد مردم توان شنیدن بسیاری از حقایق را ندارند و شما چون عادت کرده اید که قیم مردم باشید و به جای همه ی مردم تصمیم بگیرید ( البته چون به آنان عشق می ورزید !!) ، همه ی سختی ها را یک تنه بر دوش خود حمل کنید و مردم ناراضی هستند که باشند ، اشکالی ندارد ؟!!! ..... خداوند می فرماید: " به عهد خود وفا کنید که از عهد سوال می شود " !!!! ...... همه ی سیاستمداران مورد علاقه شما این چنین برعهد خود استوارند ؟ .... اگر عدالت در انتخابات رعایت شده ، نشان دهند . من به عنوان یک معاون مدرسه می دانم که در پایان امتحانات ترم آخر 5 درصد اوراق توسط معاونین بازشماری می شود و اگر تنها یک برگه از نظر شمارش اشکال داشت باید تمامی اوراق توسط دبیر مربوطه بازشماری شود ، چگونه است که 10 درصد صندوقها شمارش می شوند و خودشان اعلام می کنند 3 میلیون اشتباه شده و دیگر بقیه کار را می گذارند اگر شکایتی از طرف کاندیداها صورت گرفت ، اعمال شود ؟ ! این عادلانه است ؟
خوب درست است که از نظر وجهه جهانی در خطر می افتیم ولی از اول چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی ؟ !
جالب است بدانید که قبل از انتخابات در هیچ جلسه داغی به طرفداری هیچ کاندیدایی شرکت نداشتم و هیچ کدام را برتر از دیگری نمی دانستم و بر هر کدام ایرادی سنگین وارد می کردم که شرایط انتخاب را بر من سخت می کرد ، و متعجب بودم از قحط الرجالی این مملکت ! .... شب قبل از انتخابات فقط شاکر خدا بودم از این مردمی که در شادی بسیار، با شعوری کم نظیر از کاندید مورد علاقه شان طرفداری می کنند و گرچه اکثریت نیز می دانستند که نتیجه چه خواهد شد فقط جهت خالی کردن این همه فشاری که بر سرشان است دمی را غنیمت شمرده و از حال زمانه اصلی خویش غافل شده بودند ......
اینکه این مسئله کودتای از پیش تعیین شده ای بود را فقط کسانی می توانند حدس بزنند که در راس امورند چون مردم عامی چون من ، تنها انچه را می بینند باور دارند ، مانند تمامی قولها ، حرفها و اظهارمحبت هایی که می شود و فقط ظاهر انچه بیان می شود پیداست و آنچه ناپیداست در نهاد انسانهاست که از طریق نشانه ها باید فهمید و شناخت ......اگر نشانه ای باشد و بگذارند ....
تنها می دانم که پس از اعلام رای ، مردم بر آشفتند ، چرا که حضور این چنینی ، نه به خاطر علاقه مفرط به فرد مورد نظر شما بود که هم شما در میان مردمید و هم من ، این جمعیت چرا در 4 سال گذشته چنین پررنگ در انتخابات حضور نداشتند ؟ ! .... آیا مردمی که معترض بودند و در انتخابات شرکت نمی کردند اکنون عاشق صحبتهای رئیس جمهورمحبوشان شده بودند که به ایشان با اختلاف 5 میلیون بیشتر از 4 سال قبل ، رای دادند ؟ آیا چون من و من هایی که 4 سال قبل با تمام وجود به ایشان اعتقاد داشتیم و رای داده بودیم و اکنون حتی قرار به شرکت در انتخابات نداشتیم چرا شرکت کردیم ؟ !!! ...... اگر اطراف شما نیستند چنین کسانی من بسیاری از ایشان را می شناسم ... منکر این نیستم که ایشان هنوز طرفدارانی دارد ، منکر خیلی از صفات پسندیده ایشان هم نیستم اما شما اصلا مسئله انتخابات را مطرح نمی کنید ، در صورتیکه این مردم مسئله شان فقط همین بود ....نه اغتشاشگرند و نه اهل بر هم زدن امنیت ملی و نه مخالف نظام ........
برای من و چون منی که افق دیدمان حتما نه به اندازه ی شماست !! ، اینها چراهایی است که پاسخ داده نشده مانده اند ، چون بسیاری از چرا های دیگر ، انگار مصلحت همیشه در این است که با سکوت ، مسئله را حل کنند !!!! .... تا بعد که فشارها برداشته شود و این فشارها کی برداشته می شود خدا می داند ! همیشه مصلحت این است ........
برای چون منی نظام جمهوری اسلامی مقدس ترین چیز هاست چرا که هر هفته به دیدار شهدایی می روم که همه چیز خود را برای ساختن و نگه داشتن چنین نظامی داده اند ......
خداوند در این شب عزیز توفیق دهد شیعه ی علی باشیم که هر که شیعه ی اوست تنهایی او را ، رنجهای او را ، انتظار اورا و سکوت او را می پذیرد .
فاصبر ان وعدالله حق ولا یستخفنک الذین لا یوقنون .
بعد از حکمیت ، ( پس از دادن رای) علی رای مردم را پذیرفت خوارج اعتراض کردند که تو چرا پذیرفتی باید توبه کنی و تو کافری .... در حین نماز در مسجد فحشش دادند ، دسته بر علیه اش تشکیل دادند ، هنگام خواندن نماز با آوردن آیه قرآن ، نمازش را به تاخیر می انداختند و علی همه را با سکوتش می پذیرد تا در جایش جواب دهد . این احترام علی است به رای همین مردم جاهل و نادان .
چگونه است که علی پس از حکومتش به اینها که بر علیه اش شعار دادند ، مسخره اش کردند ، کافر شمردندش ، یک نفر را نامسلمان ننامید ، یک نفر را از بیت المال محروم نکرد ، هیچ کدام را دستگیر نکرد ، که ، این است آزادی و این است حقوق بشر .......
بدانید پس از اعلام رهبر در نماز جمعه من هیچ صحبتی در مدرسه نکردم ( ولی قبل از ان به شمارش ارا واقعا اعتراض داشتم )، از اداره به مدیرمان زنگ زدند و اخطار دادند که فلانی در مدرسه « تخریب دولت » !!! می کند ...... گفتم بگویید آدرس وبلاگم را که دارند آن را هم بخوانند تا به یقین برسند !!...
نمیدانم با کسانی که به جرم تجمع بیصدا روانه اوین شدند روبرو شده اید ، بیگناه و باگناه را چنان با کابل زده اند که آثارش پس از 13 روز هنوز باقی است !!! به چه جرمی ؟ فقط می خواستند بدانند رای شان کو ؟ !!! ما که شیعه ی علی هستیم اینگونه مواهب بر سر آنانی که رای شان با ما یکی نیست نثار می کنیم ؟
علی سکوت می کند ، تحمل می کند و خوارج را از شمار مسلمانان خارج نمی کند تا خطرشان جدی می شود و جنگ نهروان پیش می آید وقتی علی خوارج را می کشد عده ای فرار می کنند امام اعلام می کند دیگر خوارج را تعقیب نکنید ، آزار ندهید و از خدا بخواهید که آگاهشان کند ، که این است معنای آزادی وآزادگی و عدالت .............
بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس ملک الناس اله الناس من شرالوسواس الخناس ، الذی یوسوس فی صدور الناس ، من الجنه والناس .
والسلام نوشته شده در شب ولادت امام علی (ع) 15/4/88
۳ نظر:
وبلاگ جالبی داری تبریک میگم...موفق باشی
http://delpareha.blogspot.com/
دوباره سلام از ناشناسي كه ...
هنوز در تعجبم و انتظار – شايد بهتر است بگويم در اميد – اميد به اينكه آنها كه درد دين دارند و عشق امام، در زمانه اي كه در انتظار هستند و وقتي مي بينند كه "اونايي که سالها با هاشون بودن و جز ایمان در اونها چیزی ندیدن الان چه جوری شدن " به دين اعتماد داشته باشند و مثل يك شيعه در دوره انتظار مسير ولايت و حق را بشناسند كه شيعه علي بودن يعني همين شناخت
در تعجبم كه از لحن يك نامه ( نه منطق و شناخت سالها) تفكري را آنچنان ضد جوان و مردم ديده است كه خيل عظيم از مردم را فريب خورده دشمن ،و جزء سپاه شمر و عمرو عاص بداند كه منطق، فريب خوردگان را مي تواند يكنفر يا خيل عظيم بداند چرا كه ميزان حق تعداد حق باوران نيست بلكه در تفكر شيعي ميزان عقل و قران و امام است حتي اگر حق باوران فقط 72 نفر باشند در مقابل خيل عظيم كوفيان
و شناخت سالها مي گويد كه مي توان عاشق مردمي بود كه اشتباه كرده اند اما غرض نداشتند نه آنكه آنها را از سپاه شمر دانست تا زمانيكه كه شمشير را بر سپاه حق نكشيده باشند كه اگر كشيدند ديگر امر به معروف و نهي از منكر يعني زبان تيغ ، آنهم بي شفقت زنانه !!! و احساس
اما شيعه يعني تفكر – شيعه يعني كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا - شيعه يعني اجتهاد پويا – اينكه بدانيم يوم عاشورا يعني همان ايام بيعت (انتخابات) و ارض كربلا يعني همان سرزمين كه براي تشكيل دولت حق مردمانش آماده تر بودند و خيل عظيم نامه ها ارسال كرده بودند
شيعه يعني تفكر – تفكر اينكه امروز ترفند دشمن پيچيده تر از گذشته است – حق و باطل همان ساز و كارهاي گذشته را دارد اما شكل و ظاهري بس عجيب تر – يادمان باشد كه مردم كوفه را از آمدن سپاه شام ترساندند - ترسوهايشان را ترساندند و عافيت طلبانشان را عافيت و مال اندوزانشان را مال و .... دادند -
يك چيز را هم بگويم كه اين روزها بسيار گمراه كننده است - اينكه در تبليغات آنگونه وانمود مي شود كه حاكميت يعني دولتمردان و زور يعني همانكه در چهارچوب كشور داراي ارتش و سپاه و بسيج و گارد ويژه است و رسانه يعني همين چند روزنامه نصف و نيمه و اين صدا و سيما پس همه چيز در دست جناح حاكم است - آري اگر محدوده ديدمان مرزهاي ساده كشور گربه نشانمان باشد همه اينها صحيح است اما اگر عرصه مبارزه را اين جهان بزرگ و آنچنان كه امروز خودشان مي گويند دهكده كوچكي ببينيم ديگر معناي حاكميت و زور و رسانه غالب چيز ديگري مي شود - كه براستي هم همان است - ديگر قطع اس ام اس و كاهش سرعت اينترنت و بستن چند روزنامه و ستاد در مقابل فيس بوك و ايميل و يوتيوب و ماهواره و بي بي سي فارسي و ... چيز مسخره اي مي شود
در تعجب و انتظارم - نه - در اميدم -كه چگونه معلمي آگاه و وبلاگ نويس عصر ما مي نويسد :"
چگونه است که 10 درصد صندوقها شمارش می شوند و خودشان اعلام می کنند 3 میلیون اشتباه شده و دیگر بقیه کار را می گذارند اگر شکایتی از طرف کاندیداها صورت گرفت" و اين همان كلامي است كه " هخا " منشان ماهواره اي بارها و بارها تكرار كردند و اصلا توجه نكردند كه اين تحريف كلام دكتر كدخدائي سخنگوي شوراي نگهبان بود كه در مورد حوزه هائي كه بيش از 100 درصد واجدين شرايط راي دهنده داشت گفته بودند كه يكي از موارد ايجاد شبهه بود و گفته شد كه اگر همه ارا اين حوزه ها را هم در نظر نگيريم 3 ميليون مي شود ( نه اينكه خودشان اعلام می کنند 3 میلیون اشتباه شده !!!)
كه البته اين امر ناقض آن استدلال شما در مورد تصحيح اوراق وبررسي مجدد همه برگه ها نيست و من هم به آن قائلم اما تا امروز هيچ آماري از مخالفان در مورد تك تك صندوق ها نديدم كه اشاره به خطا شده باشد در حالي كه بيش از 40 هزار ناظر آقاي موسوي بر سر صندوق ها بوده اند و بي گمان همه آنها ميزان ارا شمارش شده در هر صندوق را ناظر و يادداشت كرده اند و مي توانستند انتشار دهند.
و اما كلام آخر –
و اما كلام آخر – درست است كه در هيچ ستاد فعالي قبل از شب آخرآنهم در حد گردش ذوق زده شبانه نبوديد كه من هم نبودم – درست است كه آنقدر درست عمل كرده ايد كه حداقل بعد از كلام رهبر در نماز جمعه در مدرسه سكوت پيشه كرده ايد اما من در تعجبم و انتظار – كه عاشق دين و امام چگونه نتوانسته است هنوز ببيند كه اين راه افتادن ساده بخشي از جوانان پاك و معصوم سرزمينمان نبود تا در يك حركت مسالمت آميز و مدني فقط سراغ راي شان !!! را بگيرند.
اين ساده انگاري سبز پوشانه به واقعيت بزرگي است كه در حال وقوع است – اين جوانان ما نيستند كه از دين به غرب نزديك شده اند اين غربي است كه با دست خود جوانانش را با اسلام آشنا مي كند – من برخلاف تفكر شما بسيا ر هم جوانانمان را حتي وقتي به موهايشان ژل مي زنند و كراوات به گردن مي آويزند همچنان خوب مي بينم – ما چند ميليارد دلار بايد داشته باشيم و خرج كنيم تا همه رسانه هاي دنيا از ايران و انقلاب ايران ( حتي از نوع مخملي اش) را بگويند ؟
من آنچه اتفاق افتاد يك گام اساسي براي انقلاب به جلو مي دانم – گامي كه مردم ما ياد مي گيرند تا فرهنگ و دموكراسي را به جلو ببرند - همان ها كه راي نمي دادند و اين روزها آمدند ياد گرفتند كه مي توانند تاثير گذار باشند- بايد ياد بگيريم كه حتي با يك راي اختلاف به نظر اكثريت احترام بگذاريم - حتي اگر آنها تشييع كنندگان مايكل جكسون باشند. – ياد بگيريم كه چگونه بايد بحران هاي دروني هدايت شده را كنترل كرد - به نظر من حتي غرب نيز شناختش از اسلام ناب محمدي و ولايت فقيه بيشتر شد - ياد بگيريم كه اميد داشته باشيم هرچند غرق در تعجب باشيم كه چطور....
ارسال یک نظر