درک یا قرائت قرآن ؟

در چند ساله اخیر بسیار در محافل زنانه مسئله قرائت دسته جمعی قران باب شده ، یک گروه 120 نفری تشکیل می شوند و هر روز یک حزب از قرآن خوانده می شود به این شکل هر روز قران ختم شده و نیز در طول یک دوره سه و نیم ماهه ، کل قران توسط خواننده اش ختم می گردد .


در ابتدا تاکید بر خواندن معانی قران بود که بسیاری ، پس کشیدند و بسیاری نیز تنها به روخوانی آن ادامه دادند ......و این امر اکنون امری متداول گردیده .......
امروز شنیدم که یکی از نمایندگان موافق دولت فرموده اند در زمان دولت آقای خاتمی که روحانی نیز بودند !! بودجه ای که در اختیار حوزه علمیه قرار داشت بسیار کمتر از بودجه ای است که جناب ا.ن در اختیار حوزه قرار داده اند !!!
البته ارقام چون خاطرم نیست از ذکر آن خودداری می کنم ، تنها مسئله در اینجاست که این همه روخوانی قران چه تاثیری در زندگی افراد داشته است ، البته با روخوانی قران مخالف نیستم ولی مشکل در این است که از بچگی تا کنون همواره حفظ و قرائت قر ان در جایگاه بالاتری از فهم آن قرار داشته ، اگر دولت نهم واقعا در پی بالا بردن سطح درک دینی مردم بوده و بودجه کلانی در اختیار حوزه قرار داده است اثرات آن در جامعه چرا دیده نمی شود ؟!! ......
مسئله فقط استفاده قشر فرهیخته مملکت از قران نیست ، بلکه بخش عظیمی از این مردم همانهایی هستند که به جناب ا.ن رای داده اند ، این تخصیص بودجه کلان به حوزه در کجای زندگی این مردم تاثیر گذار بوده است ؟ !!! ....... چه فرقی این دولت با دولت هشتم داشته ؟ !! ........
اصولا ، پس از برپایی نمایشگاه قرآن ، تاثیرات آن را چگونه ارزیابی می کنند و آیا هدف از برپایی نمایشگاه قرآن تنها آشنایی افراد با آخرین دستاوردهای قرانی است ؟ !!! .....
استقبال مردم از نمایشگاه قرآن ( که هر ساله من بازدید کننده آن هستم ) در مقایسه با استقبال از نمایشگاه کتاب بسیار بسیار کمتر است ........ بازدید کنندگان آن را نیز تقریبا در رده خاصی می توان دسته بندی کرد .
چرا در پی رواج دین نیستیم ؟ ... چرا آشنایی با قرآن را به بطن خانواده ها نمی کشانیم ؟ ..... با راههای علاقمند کردن مردم به قرآن آشنا نیستیم و این ، کار همان کسانی است که بودجه شان را افزایش داده اند ، البته وظیفه ای نیست که از ما به واسطه انجام دیگران ساقط شود ولی هر کس به وسع خودش .......
فکر میکنم ، به فرموده رهبری ، دینداری مردم بر عهده روحانیون باشد ، پس این روحانیون چه می کنند ؟ ........ کشور شیعه ای که با کلام اولین تا آخرین امامش آشنا نیست ، کشور شیعه ای که فقط بعضی از امامانش در اولویتند ، کشوری که بعضی از امامانش در مظلومیت به سر می برند ، کشور شیعه ای که عید فطرش به سان روز جمعه ای ، تعطیل می شود و این در حالی است که برای عربها عید فطر عید بزرگی است و شادی ماه رمضان برای عربها کاملا با سایر ماهها متفاوت است ( حد اقل تلویزیونشان از روزها قبل ، جشن امدن رمضان را تبلیغ می کند ، نه مثل تلویزیون ما که زیر نویس سریال جومونگ دیدن هلال ماه و رسیدن عید رمضان را بدون هیچ انعکاس شادی ، چون انعکاس خبر فوت یکی از هنرمندان و نه حتی چون در گذشت یکی از علما !!! اعلام می دارد ) ، کشوری که حداقل در زمان شاهش برای روزه دارن حرمت قائل بودند و روزه خواری در ملاء عام نبود ولی الان آن چنان عادی شده که پلیس 110 اعلام کرده اگر کسی در ملاء عام روزه خواری کرد به پلیس زنگ بزنید تا دستگیرش کنند !!!! ...... تا پلیس برسد او هر چه خورده هضم نیز کرده است ...... و اصولا این راه مقابله است ؟ !!! ........ با مسئله ای فرهنگی باید فرهنگی برخورد کرد نه با خشونت !! ....
متاسفم ، واقعا متاسفم که شاید هیچوقت برایم آن سالهای زیبایی که با ندای ربنای استاد شجریان و اذان مرحوم موذن زاده به استقبال افطار میرفتیم تکرار نشود ، حال و هوای رمضان هر سال با سال قبل فاصله ای به توان دومی گیرد ، سحر های رمضان ، متنهای مینیاتوری فرزاد جمشیدی هم نمی تواند سحر های آن سالها را تداعی نماید . انگار همه چیز رنگ و بوی خود را از دست داده است ، نه دعای سحر همان دعا است و نه رمضان همان رمضان .......
فقط از خدا می خواهم به دلهای صاف ومتبرکی که در این روزها و این شبها با خدا حرف می زنند ، آخر و عاقبت این مملکت و جوانانش را ختم بخیر بکند ، از خدا می خواهم « وجدان درد » را نصیب تمامی سران این مملکت از بزرگشان گرفته تا کوچکشان بنماید ، از خدا می خواهم که به همه ی ما سعه صدر در برابر تمامی ناملایمات عطا بفرماید و از خدا می خواهم به قول دکتر:
به علمای ما مسئولیت ، و به عوام ما علم و به مومنان ما روشنایی و به روشنفکران ما ایمان و به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب و .... به مبلغان ما حقیقت و به دینداران ما دین ، و به نویسندگان ما تعهد و ...... به مسلمانان ما قران و به شیعیان ما علی و .... به همه ی ملت ما عزت ببخشد .
آمین یا رب العالمین

۱ نظر:

deldade گفت...

دلم می خواست مال حالا نباشم ! دلم می خواست بزرگتر از حالا باشم ! شاید مال زمان شما و هم سن و سال شما ! شاید این طوری می تونستم درک بیشتری داشته باشم . از خدا ، از زندگی ، از ماه های رمضان ، از انقلاب ، از امام ، از شهدا ، از وطن و از مشکلات حالا ...
آره . با این که دو سه سالی بیشتر نیست که احساس می کنم دارم کمی ماه رمضان رو می فهمم و درک می کنم ، امسال و این ماه رمضان همه چی فرق داره ! خیلی فرق داره . انگار خدا بین آدما کم رنگ شده . عشق و محبت کم رنگ شده . شادی و خنده کم رنگ شده . انگار تنها دل گرفته و دل تنگ و گریه وجود داره و ... انگار دیگه نه سحرا همون سحرا و نه افطارا همون افطاراست ..........
خدایا به تو پناه می بریم .