بايد به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، اين مردمى كه شماها را روى كار آوردهاند، اين مردم زاغهنشين كه شماها را روى مسند نشاندهاند ملاحظه آنها را بكنيد، و" اين جمهورى را تضعيفش نكنيد." بترسيد از آن روزى كه مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست، و" يك انفجار حاصل بشود. " از آن روز بترسيد كه ممكن است يكى از «ايام اللَّه» - خداى نخواسته - باز پيدا بشود. و آن روز ديگر قضيه اين نيست كه برگرديم به 22 بهمن. قضيه [اين] است كه " فاتحه همه ما را مىخوانند! " من از خداى تبارك و تعالى اميد اين را دارم كه به ما عنايت بفرمايد و ما را هدايت كند به يك راهى كه مرضى اوست؛ و قلمهاى ما را هدايت كند به يك نوشتههايى كه مورد رضاى اوست. و بر زبانهاى ما جارى كند يك چيزهايى را كه مورد رضاى اوست. صحيفه امام؛ جلد 14 ، صفحه 380
88/6/7
برگرفته از وبلاگ وقایع الاتفاقیه - با اجازه سما خانم !
۵ نظر:
چيزي را كه اينجا مي نويسم بيشتر در پاسخ سوال شما در مطلب "تا سيه روي شود ..." است اما اينجامي نويسم تا به بركت كلام امام معياري باشد براي من و شما اگر طالب حقيقتيم:
من به تبع نگاه مهندسي ام عادت كرده ام موضوعات را تفكيك و تجزيه و سپس تحليل و جمعبندي كنم شايد نگاه تربيتي و انساني شما كمتر اينگونه تجزيه و تحليل كند و همين است كه برايتان سوال مي شود كه حقيقت چيست؟
نگاه سيستمي مي آموزد كه مسائل امروزه بشريت و جامعه و... ديگر آنقدر چند وجهي و پيچيده است كه نبايد انتظار داشت با يك نگاه يكسويه و براحتي بتوان مسائل چند بعدي را تجزيه و تحليل و حل كرد مثلا موضوع ترافيك فقط بحث راهنمائي و رانندگي نيست يا موضوع اعتياد فقط به ستاد مبارزه با مواد مخدر برنمي گرددو الي ماشالله از اين مثالها
حالا چطور مسئله انتخابات و فرايندهاي اجتماعي را انتظار داشته باشيم تا يكسويه و يك وجهي تجزيه و تحليل كنيم؟
به زبان ساده بگويم موضوعات اخير را ابتدا به موضوع 1- انتخابات و قبل از راي گيري سپس به راي و 2-اعلام شمارش آرا و سپس مواضع و 3-اقدامات مخالفين نتيجه و سپس آشوب ها و دستگيري ها و هم اكنون 4- دادگاهها و اقدامات بعدي تفكيك كنيد
بي شك انتخابات و رقابت ها و مشاركت مردم به يكي از بهترين حالات برگزار شده است و اين را همه به آن اذعان دارند
اعلام نتايج به نظر من و شواهدي كه اكنون هم تا حدودي پيداست ناشي از عدم تقلب گسترده و راي دادن اكثر توده هاي مردم به احمدي نژاد بوده است
اعتراضات و آشوب ها با توجه به اعلام نظر رهبري و حمايت هاي همه جانبه بيگانگان از ادامه اين اشوب ها باز هم به نظر من يك توطئه و اشتباه استراتژيك مخالفين نظام بود
اما برخورد با آشوبگران باز هم از ديد من آن هم با حداكثر شدت لازم بود - اما برخورد اسلامي با دستگير شدگان و رفتار انساني با آنها هم واجب- همانطور كه ما در صحنه جنگ با دشمن خارجي وظيفه داريم با حداكثر توان مقابله كنيم اما به محض اسارت دشمني كه تا چند لحظه قبل در صدد كشتن ما بوده است وظيفه انساني و اسلامي ما برخورد صحيح با اسير است چه برسد به هموطني كه يا جوان و نااگاه است ويا در بدترين حالت واقعا عامل خارجي است باز هم در بازداشتگاه حكم اسير را دارد
پس هر رفتار غير انساني غير قابل توجيه و غير قابل قبول است
اما نكته اي كه مي خواهم بگويم اينست كه رفتار غلط بعضي از مجريان حكومت در بازداشتگاهها دليلي بر غلط بودن مراحل قبل نيست خصوصا كه اين رفتار غلط و ضد انساني از نظر تقدم و تاخر زماني پس از آن مراحل قبلي اتفاق افتاده است
به اين ترتيب توصيه من به شما معلم گرامي اينست كه با همان روح آزاد انديش خود همواره از حق دفاع كنيد و به گفته مولايمان علي اشخاص را به حق بشناسيد و نه حق را با اشخاص
چيزي كه در كلام رهبري هم بود و شما هم پس از آن صحبت ها كمي آرامش گرفته بوديد
اين يك خلظ مبحث ديگري است كه موضوع جنايت( به تعبير رهبري ) در بازداشتگاهها را بعنوان دليلي بر حقانيت كساني كه راي اكثريت را بدست نياوردند و سعي كردند با تحريك و آشوب و استفاده ابزاري از نمادهاي انقلاب اهداف خود را پياده كنند يا حداقل دستاوردي حداقلي داشته باشند بدانيم
كه به نظر من به حداقل ها بخوبي رسيدند و نظام اگر كمي عاقلانه تر برخورد مي كرد داغ همين حداقل ها را هم بر دل دشمنان مي گذاشت و كوس رسوائي صاحبان زر و زور و تزوير بيشتر از اين به صدا در مي آمد
فكر نمي كنم هيچ مسلمان معتقدي از حضور مليوني مردم به وجد نيامده باشد - هيچ مسلماني از مبارزه با ظلم و بي عدالتي و مرفه و مرفه نشينان بي درد ناراحت باشد- هيچ مسلماني از هم نوائي با طاغوتيان و دشمنان خشنود باشد - و هيچ مسلماني از شكنجه و جنايت در باب اسيران خشنود و راضي باشد ....پس همه را با هم بخواهيم نه اينكه از مسلماني فقط از اين آخري بگوئيم و آن مراحل ديگر را نبينيم
اميدوارم با دل روشن تحمل همه سختي هاي وظايف اين دوره از حيات اجتماعي مان را داشته باشيم كه همانظور كه مي دانيد اصل اول و حكم اوليه مقدم بر همه احكام اسلام - حكومت اسلامي است و بس
جناب ناشناس مهندس افاضه فرموده اند! مي گويد: «من به تبع نگاه مهندسي ام عادت كرده ام موضوعات را تفكيك و تجزيه و سپس تحليل و جمعبندي كنم»
وبعد كه حسابي ما را مرعوب كرد مي فرمايند: «به زبان ساده بگويم موضوعات اخير را ابتدا به موضوع 1- انتخابات و قبل از راي گيري سپس به راي و 2-اعلام شمارش آرا و سپس مواضع و 3-اقدامات مخالفين نتيجه و سپس آشوب ها و دستگيري ها و هم اكنون 4- دادگاهها و اقدامات بعدي تفكيك كنيد»
نگاه سيتمي شما آيا نمي گويد يك فرايند را ايتدا بايد در كليت آن مورد توجه قرار داد و تركيب كلي اش را ديد و بعد تجزيه اش كرد؟ اين مواردي كه شمارش و تجزيه! كرده اند در واقع براي توجيه و خلط مبحث است والا همه دانه هاي يك زنجيرند و اجزاي يك سناريو. مي خواند بگويند اين جريان ادامه راهي است كه مردم در سال 1357 مي خواستندو مطالبات آنها همن وضعي بود كه اكنون حاكم است! برخي از زشتيها گريز ناپذير!! است. پيش آمده است ديگر! سي چهل پنجاه شصت تا آدم كشته شده اند مشكلي نيست! اصل جريان درست است. البته اشتباه كرده اند آنها را كشته اند ولي خوب! اصل جريان مسير درستي را مي رود!
آنجايي كه مي گويي:
«اما نكته اي كه مي خواهم بگويم اينست كه رفتار غلط بعضي از مجريان حكومت در بازداشتگاهها دليلي بر غلط بودن مراحل قبل نيست خصوصا كه اين رفتار غلط و ضد انساني از نظر تقدم و تاخر زماني پس از آن مراحل قبلي اتفاق افتاده است »
آقا مهندس! شما كه مي گويي:
« اعتراضات و آشوب ها با توجه به اعلام نظر رهبري و حمايت هاي همه جانبه بيگانگان از ادامه اين اشوب ها باز هم به نظر من يك توطئه و اشتباه استراتژيك مخالفين نظام بود»
و اينكه:
«اما برخورد با آشوبگران باز هم از ديد من آن هم با حداكثر شدت لازم بود »
ديگر ژست بشردوستانه نگير كه:«پس هر رفتار غير انساني غير قابل توجيه و غير قابل قبول است» توصيه با آزاد انديشي از سوي شما فقط يك شوخي است. اقا مهندس! كسي كه تكراركننده طوطي وار سخن ديگران است آزادانديش نيست. جز در مورد پيامبر و ائمه كه معصوم از خطا هستند اين اطاعت محض معني اش انكار شخصيت انسان و هويت او است.
چرا شما جماعت در پي آن هستيد كه آخرت خود را براي دنياي ديگران بفروشيد. مگر رهبر فقيد شما نگفت: «آيا اگر ملتي بگويند اين حكومت را نمي خواهيم، حق آن ملت يك قبرستان شهيد است؟»
بياد داشته باشيد اين واژه هاي اغتشاشگر و خرابكار ابداعات شاه بود براي سركوب. اما آنها وقتي سماجت ملت را ديدند رها كردند و رفتند ولي اينها سه ميليون آدم را در تظاهرا ديدند ولي تعبير زورآزمايي خياباني براي آن بكار بردند و تهديد به خونريزي كردند كه عملي شد. چرا معيارهاي شما دو گانه است؟
سي سال است منتظر آن بهشت موعودي هستيم كه وعده اش دادند! كو! به پشتيباني شما توجيه گران و با تشبث به اباطيلي چون «دشمن»، «دشمنان» و... افتضاح كاري هاي خودشان را توجيه مي كنند. مدعي همه بشريت از بوليوي تا بوركينافاسو و لبنان و عراق و افغانستان و... هستند ولي اين چنين به روز ملت خودشان مي آورند!
كجاست كرامت انساني؟ شما واقعا در اين سيستم احساس مي كني كرامت داري؟
«روح آزاد انديشي» اين است كه خودت را محور حق نداني. اگر فكر خود معيار همه چيز باشد نه حق را خواهي شنا نه اشخاص را. لفاظي و جدل، كار مشكلي نيست.
آيا معناي حكم اوليه ارتكاب جنايت براي حفظ نظام به هر قيميتي است؟ يعني براي حفظ نظام بايد به زن و دختر مردم ...؟ شما فيلم رفتار بازجويان با همسر سعيد امامي را ديده ايد؟ آن بازجويان مطيع ولي امر كجايند؟ لطفا پاسخ بدهيد!
چرا آنجا كه جنايت مي شود آنرا به حساب اشتباه عده اي اندك مي گذاريد و حركتي كه سمت و سويش سلطه نظاميان و و برقرار استبداد مطلق است ناديده مي گيريد؟ كهريزك جنايت شد! دانشگاه جنايت شد! اين حضرت همين لفظ را براي وقايع سال 1378 بكار بردند معلوم شد جنايت كار همان عزت ابراهيم نژاد بوده كه تك تيراندازان وي را كشتند!
رهبر فقيد شما مگر به شا نگفت مامورانت جنايت مي كنند اگر باخبري خودت هم شريك جرمي اگر هم خبر نداري لياقت شاهي نداري!
حرف بسياري از فرهيختگان اين مرزو بوم گرفتار استبدا همين است.
به ناشناس پاسخ گو...
نمي دانم از كجا فهميده ايد كه من آقاي مهندسم و خانم مهندس نيستم؟
نمي دانم چرا فكر كرده ايد من فيلم همسر امامي را نديده ام؟
نمي دانم چرا فكر كرده ايد من تكرار طوطي وار و ژست بشر دوستانه مي گيرم؟
نمي دانم چرا فكر كرده اي عاقبت خودم را براي دنياي ديگران خرج كرده ام ؟
نمي دانم چرا فكر كرده اي كرامت ندارم؟
نمي دانم چرا فكر كرده اي در اين دنيا واژه اي بنام دشمن و دشمنان وجود ندارد ؟
اما مي دانم چرا پاسخم را حتي با كلمه اي نگفته اي كه تاخر اين جنايت ها چگونه در نگاه غير سيستمي شما !!! دليل بر غلط بودن همه مراحل قبل مي شود؟
خوشحالم كه حرف بسياري از فرهيختگان اين قوم هنوز حرف رهبر فقيد من است .
ناشناس گرامي
هيچگاه نگفته ام و نخواهم گفت كه در اعتقاد ما هدف وسيله را توجيه مي كند - هرچند هدف اصلي از دين را برپائي حكومت عدل الهي مي دانم و آن را والاترين هدف انساني پس قطعا براي رسيدن به اين هدف والا هيچ مسلماني جنايت و ...را تائيد نمي كند
اما انتظار هست كه فرهيخته اين مرز و بوم آنقدر آگاه باشد تا با پيش داوري از جمع نادانسته هاي چون مني (آنهائي را كه بالا گفتم ) با پاسخي كوتاه به جان كلامم لحظه اي براستي فرهيخته باشد و همه مخالفان نظرش را توجيه گران جنايت پرور ، خود محور ... نداند.
من يكي از بزرگترين دستاوردهاي تاريخي انتخابات اخير را رشد امتي چون خودم و شما مي بينم كه گامي به سمت تحمل سخن همديگر به پيش برده باشيم
خانم ناشناس!
سلام
1.از اينكه طبق عادت مردسالارانه جامعه ام گفته ام آقا مهندس! پوزش مي خواهم. وقتي خانمها، وزير شدنشان در معرض تهديد است آدم جامعه مردسالار فكر مي كند فقط آق مهندس درست است نه خانم مهندس!
2. از اينكه فكر كرده ام شما فيلم آن بازجويي را نديده ايد پوزش مي خواهم ولي من فقط پرسيده بودم آن بازجو اكنون كجاست؟ نه اينكه پاسخم را از شماي نوعي بخواهم. آخر شواهدي است كه اينها دوباره مشغول شده اند!
3.چراهاي(همان چرا فكر كرده ايد ها را) ديگر را جز آنجايي كه خواسته ايد فجايع را توجيه كنيد مربوط به شخص شما نيست براي كساني است كه خود و انديشه خود را محور حق مي دانند و توجيه گر هر جنايتي هستند. اگر شما اين چنين نيستيد، مدعي خيلي خبط كرده بايد عذر بخواهد!
واقعا فكر مي كنيد:
«من يكي از بزرگترين دستاوردهاي تاريخي انتخابات اخير را رشد امتي چون خودم و شما مي بينم كه گامي به سمت تحمل سخن همديگر به پيش برده باشيم»
تحمل من و شما ملاك نبايد باشد ما در فضاي مجازي كاري از دستمان بر نمي آيد والا خرخره همديگر را...بخشيد ...جامعه را نگاه كنيد آيا آن 13 ميليون ديگر مي توانند سخن بگويند و زمامداران آنها را تحمل كنند؟ اين ملاك است. اگر روزنامه منتقدين بسته نشد و كسي بعنوان فكر كردن و «مقاله ناصواب!!» نوشتن به زندان نرفت سخن از «تحمل يكديگر» برانيد. اين حوزه مجازي زياد قابل كنترل نيست و الا همين امكان را از من و شايد از شما مي گرفتند! كدام تحمل؟ (مورد اخيرش دختر مظلوم و شهيد «سعیده پورآقایی» فرزند جانباز شهيد پورآقايي است كه جرمش فقط الله اكبر گفتن بوده است و او را از منزل به بازداشتگاه بردند و جنازه سوخته اش را تحويل مادر دردمندش دادند!)
بگذرم...
قبله قبيله من و شما به يك سو است...ولي اين سيستم من را مامور اسارات و در هم شكستن شما كرده و شما را سوهان روح من! سخن بر سر آن وقايعي است كه تيشه به ريشه ديانت مي زند و آنچه برسر نسلي كنوني مي آيدو خود مي بينيد. چرا از واقعيت فرار كنيم؟
سرفراز و پاينده باشيد
هر لحظه حرفي در ما زاده مي شود
هرلحظه دردي سر بر مي دارد
و هر لحظه نيازي
از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش مي كند
اين سينه ها مي ريزند و راه فراري نمي يابند
مگر اين قفس كوچك استخواني،
گنجايشش چه اندازه است؟(دفترهاي سبز)
سلام مجدد
قضاوت كنيد كه وقتي به صحبت مي نشينيم آهنگ كلام تغيير ميكند( پاسخ فعلي شما بسيار منصفانه تر شد) اين همان تحولي است كه من از آن صحبت كردم .چيز غريب و عجيبي هم نيست اين خصيصه انسان ناطق است - اين همان رمز آموزش اسماء خداوند به انسان است -اين همان تعبير زنده بودن موجودي به نام زبان است. پس بيائيد ياد بگيريم كه سخن ها را بشنويم و از بهترينش تبعيت كنيم
اما گفته بودم كه جناياتي اگر انجام شده باشد حتما كار كثيف و جرمي است و همان بود كه رهبر هم از همان روزهاي اول دستور تعطيلي كهريزك را دادند و اخيرا هم تاكيد كردند كه نظام تا انتها موضوع را پيگيري مي كند.
اينكه گفتم -اگر - چون شايد تفاوت من با شما همين اگر است وقتي به يقين نرسيده باشم اينگونه مي گويم ( فكر مي كنم ) در اين آشفته بازار سياست به همان ميزاني كه احتمالا شما به اخبار حكومتيان اعتماد نداريد من نيز به اخبار مخالفان اعتماد ندارم - پس تحقيق مي كنم و صبوري تا به اطمينان برسم
هموطن احتمالا فرهيخته من ، چون ناشناس هستيد بر من پيش فرض است كه شما هموطني دلسوز و عاشق وطن هستيد كه قبله يكساني داريم اما راهي را طي كرده ايم كه ممكن است از نيمه جدا شده باشيم -توصيه اي كنم ،شيعه ابزارهاي تشخيص را قران و سنت و عقل و ولايت مي داند
اينها زماني ارزششان مشخص مي شود كه با هم بكار آيد و خطر زماني است كه فكر كنيم يكي از آنها به تنهائي كفايت است.
مثال ساده آن در دنياي غير سياسي و نظري مثل هر مسئله علمي و تجربي است . مثلا در حوزه دانشگاهي يك پروژه فارغ التحصيلي وقتي به كفايت مي رسد كه - منابع علمي - نگاه به نظر صاحب نظران قبلي - عقل (دانش فردي) و پيشگامان خبره حاضر آن حوزه در كنار هم باشند و اين مجموعه اي مطمئن از درستي حل مسئله است .
در اين مثال (با تاكيد بر اينكه در مثل مناقشه نيست)
1- قران مشابه منبع علمي
2-سنت مشابه survey literature
(علم رجال)
3- عقل معادل دانش و تجزيه و تحليل فردي
4- ولايت معادل استاد راهنما و نقش ولائي او
موفق باشيد
ارسال یک نظر